به تازه گی یکی از دوستان قدیمی ام را دیدم. بعد از حال و احوال پرسی برایم تعریف کرد که اخیرا چه اتفاق ناگواری برایش رخ داده است. میگفت که برادر کوچکش در مدرسه به دلیل افت فشار و سرگیجه به زمین خورده و سرش شکسته است. او را در بیمارستان بستری کرده اند. اما خوشبختانه خطر رفع شده . او خیلی نگران بود و دائما ابراز ناراحتی میکرد.او در ادامه گفت که دلیل اینکه به دیدار من آمده این است که میخواهد درمورد اتفاقی که برایش افتاده مطلبی در سایت احساس آرام بنویسم تا شاید درس عبرتی برای کسانی باشد که هنوز هم از روش اشتباه او در زندگی استفاده میکنند.

بقیه مطالب را از زبان او خواهید دید:

چند وقتی بود یک همسایه جدید به ساختمان ما اسباب کشی کرده بودند. یه زن و شوهر بودند با یه پسر بچه ی حدودا 12 ساله. یه شب که من رفته بودم خونه مادربزرگم و تو خونه خودمون نبودم . این اقا ساعت حدودای یازده  شب میاد تو حیاط و بخاطر خطی که روی دوچرخه پسرش انداخته شده بود و معلوم نبود کار کیه . شروع کرده بود به فحاشی کردن به اهالی ساختمان.خوشبختانه یا شوربختانه من نبودم که جواب دندان شکنی بهش بدم. اما وقتی فرداش برگشتم خونه و داداش کوچیکم برام تعریف کرد که اون همسایه بالایی دیشب به همه فحش داد تو حیاط. انگار یه کینه و دشمنی خاصی به دلم افتاد . دیگه تاب دیدنشو نداشتم. دلم میخواست خفش کنم. هروقت یادش می افتادم  نفرینش میکردم و تو دلم بدترین اتفاقات رو براش آرزو میکردم.دلم میخواست روی زمین نباش.اونقدر این کینه و دشمنی شدید شده بود که وقتی بصورت  اتفاقی تو کوچه یا راه پله می دیدمش فقط فحش و نفرین بود که از ذهنم میگذشت و با عضب نگاش میکردم و رد میشدم.خلاصه این ناله و نفرین ها ادامه داشت تا اینکه اون اتفاق برای داداشم رخ داد.وقتی اون اتفاق غیر منتظره رو تجربه کردم ناخودآگاه یاد حرفای تو  افتادم که همیشه میگفتی : نفرین و بدخواهی اول به خود شخص نفرین کننده برمیگرده و از تاثیرات سخنان مثبت و این جور چیزا میگفتی.باخودم گفتم: خودم کردم که لعنت برخودم باد.خودم باعث شدم این اتفاق برای داداشم رخ بده. اونقدر ناله و نفرین نثار اون بیچاره کردم تا گریبان خودمو گرفت.الانم فقط برای اون همسایمون دعا میکنم. همش آرزوی سلامتی میکنم. برای خودش و خانواده اش آرزوی سلامتی میکنم. دیگه میدونم که نباید درحق کسی دعای بد بکنم.تاوان بدی دادم.

. صحبت های دوست من تموم نشد و به شدت ابراز ندامت و پشیمانی میکرد از کرده ی خودش.و من خوشحال بودم از اینکه اون متوجه اشتباهش شده.

  کائنات قدرت تشخیص اینکه دعا کننده . داره واسه خودش دعا میکنه یا دیگری . برای خودش نفرین آرزو میکنه یا دیگری رو نداره. 

کائنات توسط خدای مهربان به گونه ای طراحی شده که فقط جواب اون چیزی رو که دریافت میکنه رو به فرستنده برمیگردونه. براشم فرقی نمیکنه که اون طرف داره واسه خودش آرزوی خوشبختی و سلامت میکنه یادیگری. برای خودش آرزوی بدبختی و بیماری میکنه یا دیگری. اون بازتاب اون دعا رو به خود اون شخص تحویل میده.بصورت عملی و واقعی. 

به یادداشته باشید که شما هرگز نمیتوانید از کسی که درخواست آتش کرده اید  . گل دریافت کنید.

شما در مقابل درخواست آتش . حتما آتش دریافت میکنید و این آتش شما را قبل از اینکه بتوانید به دیگری آسیبی برسانید خواهد سوزاند.

همیشه برای اطرافیانتان آرزوی بهترین ها رو داشته باشید.آرزوی سلامتی کنید. حتی اگر کسی هست که شما دل خوشی از او ندارید. بخاطر خودتان این کار را بکنید نه بخاطر او. وقتی شما دعای خیر و برکت از زبانتان خارج میشود کائنات خیر و برکت را به فرستنده ی دعا باز میگرداند.

همیشه ورد زبانتان باشد : خدا به شما سلامتی بده. خدا به شما برکت عنایت کنه.همیشه سلامت و شاد باشید.خدایا سلامتی و شادی را قرین این دوست من بگردان.خدایا ثروت و دارایی فراوان به دوستان و اطرافیان من عنایت کن . در این بین من را هم در گروه آنها قرار بده.

خوب به یاد دارم که در دوران کودکی . وقتی پدرو مادرم میخواستند دعایی خیر درحق من یا بقیه خواهر و برادرانم بکنند اول برای فرزندان دیگران دعا میکردند. چقدر قشنگ بود این دعا. هنوز هم به یاددارم. میگفتند: خدایا فرزندان همه را در پناه رحمت بی پایانت درسلامت و امنیت قرار بده آنگاه فرزندان ما راهم درکنار آنها  از سلامتی و امنیت بهره مند کن.

همیشه سلامت و شاد و پیروز باشید.


احساس آرام

پول مبادا 

 

شاید شما هم از آن دسته افرادی باشید که معمولا یک قطعه اسکناس را لابه لای مدارکتان یا کیف پولتان پنهان میکنید تا در صورت لزوم و به اصطلاح روز مبادا از آن استفاده کنید.

دلیل این کار آنست که این افراد تصور میکنند روزی ممکن است در وضعیت بحرانی و نگران کننده ای قرار بگیرند و به شدت نیاز به پول پیدا کنند و در آن لحظه می توانند از آن قطعه اسکناس استفاده کنند.

اما از نظر ذهنی این کار کاملا اشتباه است . زیرا وقتی کسی چنین کاری می کند درواقع به ذهن و ضمیرناخودآگاه خود این چنین پیام می فرستد که من آدمی هستم که هر لحظه ممکن است در موقعیت بحرانی و نگران کننده ای قرار بگیرم و موجودی جیب و کیف پول من حتما کم خواهد آمد.

ضمیرناخودآگاه ما با قدرت خاصی که دارد میتواند به راحتی احساس ما را درک کند.  و بر مبنای آن احساس  اتفاقات آینده را برایمان  رقم بزند.

لذا هرگز نباید چنین پولی را به صورت پنهان و به عنوان پول مبادا در کیف خود جاسازی کنیم. چون قطعا همان اتفاق مبادا برایمان رخ  میدهد  آنهم نه یک بار بلکه بارها و بارها.

پس توصیه میشود هر مقدار پولی که دارید را بصورت کاملا شفاف و آزادانه درون جیب یا کیف پول خود قرار بدهید و اصلا نگران تمام شدنش هم نباشید. قدرت ضمیرناخودآگاه خود را جدی بگیرید و پیامی مبنی بر اینکه ممکن است روزی شما به شدت کمبود پول پیداکنید را ازذهن خود دور کنید.

ضمیرناخودآگاه ما دستوراتش را از ضمیرخودآگاه ما  (حواس پنجگانه ) و ارتعاشات فکری می گیرد. او قادر به تشخیص خوب یا بد بودن پیام های ما نیست.

هر آنچه راکه ما با دیدن و شنیدن و حس کردن و رفتارمان به وی می دهیم همان را دریافت می  کند و مورد اجرا قرار میدهد.او نمی تواند تشخیص بدهد که چه چیزی برای ما خوب است یا چه چیزی بد! او فقط اجرا می کند و بس. 

ممکن است بگویید من درحال حاضر پول زیادی ندارم که در کیف پولم قرار بدهم.اشکالی ندارد .مهم نیست که شما الان چقدر پول در کیف پولتان دارید. مهم این است که باید تفکر و ذهنیت مثبت و درستی از همان مقدار درذهن داشته باشید. تصور و ذهنیت مثبت باعث میشود که همان مقدار پولتان بیهوده خرج نشود . گم نشود. اگر هم  قرار است مصرف بشود در راهی درست و مورد دلخواهتان مصرف میشود.

لطفا به مثالی دیگر توجه بفرمایید.

  بعضی از راننده ها متاسفانه یک چوبدستی در زیر صندلی ماشین خود پنهان میکنند به امید اینکه روزی از آن در یک برخورد و دعوا  استفاده کنند.

این افراد بدون اینکه خودشان بخواهند در معرض چنین اتفاقی قرار می گیرند و حادثه ای برایشان رخ میدهد که مجبور بشوند از آن چوبدستی  که میتواند باعث دردسر خودشان و دیگران بشود  استفاده نمایند.

چون به ضمیرناخودآگاه خود چنین پیام فرستاده اند که ای ضمیرناخودآگاه من . من این چوب دستی را زیر صندلی اتومبیلم پنهان میکنم تا در صورت پیش آمد ناگوار از آن استفاده نمایم. ضمیرناخودآگاه پیام را دریافت میکند. اما ضمیرناخودآگاه نمی تواند تشخیص بدهد که این پیام بخاطر یک ذهنیت و باور احیتاط گونه است. بلکه برداشت وی این چنین است که این شخص در انتظار یک برخورد فیزیکی و دعوا می باشد . لذا ضمیرناخودآگاه کیفیت اتفاقات آینده را برای آن شخص به گونه ای برنامه ریزی میکند که حتما آن شخص یک دعوا و زدو خورد فیزیکی را تجربه نماید.

توصیه این است که به شدت از قرار دادن چنین وسیله هایی در اتومبیل خود خودداری کنید تا هرگز شاهد تجربه ای تلخ نباشید.


احساس آرام

 

به تازه گی یکی از دوستان قدیمی ام را دیدم. بعد از حال و احوال پرسی برایم تعریف کرد که اخیرا چه اتفاق ناگواری برایش رخ داده است. میگفت که برادر کوچکش در مدرسه به دلیل افت فشار و سرگیجه به زمین خورده و سرش شکسته است. او را در بیمارستان بستری کرده اند. اما خوشبختانه خطر رفع شده . او خیلی نگران بود و دائما ابراز ناراحتی میکرد.او در ادامه گفت که دلیل اینکه به دیدار من آمده این است که میخواهد درمورد اتفاقی که برایش افتاده مطلبی در سایت احساس آرام بنویسم تا شاید درس عبرتی برای کسانی باشد که هنوز هم از روش اشتباه او در زندگی استفاده میکنند.

بقیه مطالب را از زبان او خواهید دید:

چند وقتی بود یک همسایه جدید به ساختمان ما اسباب کشی کرده بودند. یه زن و شوهر بودند با یه پسر بچه ی حدودا 12 ساله. یه شب که من رفته بودم خونه مادربزرگم و تو خونه خودمون نبودم . این اقا ساعت حدودای یازده  شب میاد تو حیاط و بخاطر خطی که روی دوچرخه پسرش انداخته شده بود و معلوم نبود کار کیه . شروع کرده بود به فحاشی کردن به اهالی ساختمان.خوشبختانه یا شوربختانه من نبودم که جواب دندان شکنی بهش بدم. اما وقتی فرداش برگشتم خونه و داداش کوچیکم برام تعریف کرد که اون همسایه بالایی دیشب به همه فحش داد تو حیاط. انگار یه کینه و دشمنی خاصی به دلم افتاد . دیگه تاب دیدنشو نداشتم. دلم میخواست خفش کنم. هروقت یادش می افتادم  نفرینش میکردم و تو دلم بدترین اتفاقات رو براش آرزو میکردم.دلم میخواست روی زمین نباش.اونقدر این کینه و دشمنی شدید شده بود که وقتی بصورت  اتفاقی تو کوچه یا راه پله می دیدمش فقط فحش و نفرین بود که از ذهنم میگذشت و با عضب نگاش میکردم و رد میشدم.خلاصه این ناله و نفرین ها ادامه داشت تا اینکه اون اتفاق برای داداشم رخ داد.وقتی اون اتفاق غیر منتظره رو تجربه کردم ناخودآگاه یاد حرفای تو  افتادم که همیشه میگفتی : نفرین و بدخواهی اول به خود شخص نفرین کننده برمیگرده و از تاثیرات سخنان مثبت و این جور چیزا میگفتی.باخودم گفتم: خودم کردم که لعنت برخودم باد.خودم باعث شدم این اتفاق برای داداشم رخ بده. اونقدر ناله و نفرین نثار اون بیچاره کردم تا گریبان خودمو گرفت.الانم فقط برای اون همسایمون دعا میکنم. همش آرزوی سلامتی میکنم. برای خودش و خانواده اش آرزوی سلامتی میکنم. دیگه میدونم که نباید درحق کسی دعای بد بکنم.تاوان بدی دادم.

. صحبت های دوست من تموم نشد و به شدت ابراز ندامت و پشیمانی میکرد از کرده ی خودش.و من خوشحال بودم از اینکه اون متوجه اشتباهش شده.

  کائنات قدرت تشخیص اینکه دعا کننده . داره واسه خودش دعا میکنه یا دیگری . برای خودش نفرین آرزو میکنه یا دیگری رو نداره. 

کائنات توسط خدای مهربان به گونه ای طراحی شده که فقط جواب اون چیزی رو که دریافت میکنه رو به فرستنده برمیگردونه. براشم فرقی نمیکنه که اون طرف داره واسه خودش آرزوی خوشبختی و سلامت میکنه یادیگری. برای خودش آرزوی بدبختی و بیماری میکنه یا دیگری. اون بازتاب اون دعا رو به خود اون شخص تحویل میده.بصورت عملی و واقعی. 

به یادداشته باشید که شما هرگز نمیتوانید از کسی که درخواست آتش کرده اید  . گل دریافت کنید.

شما در مقابل درخواست آتش . حتما آتش دریافت میکنید و این آتش شما را قبل از اینکه بتوانید به دیگری آسیبی برسانید خواهد سوزاند.

همیشه برای اطرافیانتان آرزوی بهترین ها رو داشته باشید.آرزوی سلامتی کنید. حتی اگر کسی هست که شما دل خوشی از او ندارید. بخاطر خودتان این کار را بکنید نه بخاطر او. وقتی شما دعای خیر و برکت از زبانتان خارج میشود کائنات خیر و برکت را به فرستنده ی دعا باز میگرداند.

همیشه ورد زبانتان باشد : خدا به شما سلامتی بده. خدا به شما برکت عنایت کنه.همیشه سلامت و شاد باشید.خدایا سلامتی و شادی را قرین این دوست من بگردان.خدایا ثروت و دارایی فراوان به دوستان و اطرافیان من عنایت کن . در این بین من را هم در گروه آنها قرار بده.

خوب به یاد دارم که در دوران کودکی . وقتی پدرو مادرم میخواستند دعایی خیر درحق من یا بقیه خواهر و برادرانم بکنند اول برای فرزندان دیگران دعا میکردند. چقدر قشنگ بود این دعا. هنوز هم به یاددارم. میگفتند: خدایا فرزندان همه را در پناه رحمت بی پایانت درسلامت و امنیت قرار بده آنگاه فرزندان ما راهم درکنار آنها  از سلامتی و امنیت بهره مند کن.

همیشه سلامت و شاد و پیروز باشید.


احساس آرام

 

ضرب المثل  قدیمی ؛ زبان سرخ سر سبز را دهد بر باد ؛ را حتما بارها و بارها شنیده اید.

این ضرب المثل قدیمی به زیبایی هرچه تمام ُ به تاثیر سخنان و  گفتار ما در زندگی و در نهایت در سرنوشت ما اشاره میکند.

سخنان و گفتار ما به نوعی دارای انرژی هستند. انرژی خاصی که طبق تعریف فیزیک ُ از بین نمی رود بلکه از شکلی به شکل دیگر تبدیل می شود.

انرژی گفتاری ما که شامل کلماتی هستند ُ تبدیل به معادل خود اما در شکل و حالتی دیگر می شوند.

کسانی که عادت دارند مدام از کلمات و واژه های زیبا و مثبت و امید بخش استفاده کنند ُ بصورت مستمر درحال تولید و ارسال  بیام های مثبت به ضمیرناخودآگاه خود هستند.

ضمیرناخودآگاه  بیام های دریافتی را بلافاصله آنرا به کاءنات ارسال می کند.کاءنات عالم بدون و اسطه پیام ارسال شده توسط ضمیرناخودآگاه را به معادل فیزیکی آن تبدیل میکند.

این کار با شکل گرفتن کیفیت اتفاقات زندگی هر شخصی در آینده صورت واقعی به خودش می  گیرد.

بعضا آدمهایی را دیده اید که داءما از اتفاقات ناگوار و بد شانسی شکایت میکنند و می نالند. همیشه ناراحت هستند که چرا این همه حوادث ناگوار را تجربه می کنند و به زمین و زمان نفرین میکنند.

اما واقعیت این است که آنها خودشان آن اتفاقات را برای خودشان سفارش  می دهند. با بکار بردن سخنان منفی و مایوس کننده ُ فرمان بوجود آمدن پیشامدهای ناگوار را به کاءنات می دهند.

سخنان ما بصورت مستقیم وارد ضمیرناخودآگاه میشود. و از آنجا به شکل ؛ احساس ؛ به کاءنات انتقال پیدا میکند.این یک قانون کاملا هوشمند است.

در زمان های قدیم ؛ سکوت ؛ را به طلا تشبیه میکردند و سخن گفتن را به مفرغ ! تفاوت ارزش طلا و مفرغ هم کاملا مشخص است. 

معنی این ضرب المثل این است که وقتی کسی سکوت اختیار می کند و جمله ای به زبان نمی آورد درواقع پیغامی به ضمیرناخودآگاه خود ارسال نمی کند. 

اما اگر شروع به سخن گفتن کند و مراقب آنچه به زبان می آورد نباشد قطعا تاوان سختی بابت آن سخنان و گفتارش خواهد داد.

اگر بخواهیم بصورت ساده سرنوشت را تعریف کنیم باید بگوییم که سرنوشت تشکیل شده است از اتفاقات لحظه به لحظه ای که در آینده ما شاهد آنها خواهیم بود.

این اتفاقات میتوانند خوب یا بد باشند.و خوب و بد بودن آنها بستگی به این دارد که هم اکنون ما چگونه از زبان خود استفاده میکنیم.

اگر میتوانید سخن مثبت و امید بخش و خوشحال کننده به زبان بیاورید که هیچ ُ اگر نمیتوانید لطفا سکوت اختیار کنید . چون ضمیرناخودآگاه هر لحظه  آماده است تا سخنان ما را به شکل احساس

به کاءنات ارسال کند و کاءنات بدون هیچ گونه ملاحظه ای ُ اتفاقاتی را برای ما در آینده رقم می زند که معادل سخنان گفته شده توسط ماست.

برای اینکه راه حلی ساده هم برای این موضوع اراءه شده باشد باید بگویم که : 

سعی کنید قبل از اینکه مطلبی یا حرفی را به زبان بیاورید چند لحظه درمورد آن فکرکنید و با سرعت پیامدهای آنرا بررسی کنید.اگر فکر میکنید که ممکن است با گفتن آن سخنان ُ کسی را برنجانید یا

باعث اختلاف بین دو نفر بشوید یا اینکه باعث شوید احساس دیگران وخودتان خراب بشود  از به زبان آوردن آن خودداری کنید.

قبل از بیان هر حرفی  با خود بگویید آیا لزومی دارد که من این جملات را بیان کنم؟

آیا ضرورتی در ایجاد این بحث وجود دارد؟ 

بعداز مدتی تمرین خواهید توانست بر سخنان و گفتار خود مدیریت داشته باشید و فقط زمانی لب به سخن بگشایید که بتوانید حرفهایی زیبا و امید بخش بیان کنید.


احساس آرام

 

به زبانی ساده ، نگرانی و استرس ، عدم اعتماد به کیفیت خوب و مورد دلخواه ما به اتفاقات زندگی ،  در آینده است .

به عبارتی وقتی ما ترس داشته باشیم که اتفاقات آینده زندگی ما مورد دلخواهمان نباشد و احتمال آسیب دیدن ما وجود داشته باشد ، حالا چه از نظر روحی و 

چه جسمی ، آن لحظه است که ما دچار نگرانی شده ایم.

حال سوال این است : آیا ما صد درصد و با اطمینان کامل ، قرار است که اتفاقات آینده ، ( یک دقیقه ، یه ساعت ، یک روز ، یک ماه ، یک سال یا ده سال ) آینده

را تجربه کنیم؟ 

آیا از طرف خداوند مهربان ، به ما تضمین داده شده که قرار است روزها و سالهای آینده را به طور یقین شاهد باشیم؟

اگر شما چنین تضمینی دارید که هیچ ، طرف صحبتم شما نیستید.

طرف حرف من با کسانی است ، مثل خودم ، که هیچ تضمین و قراردادی در مورد اینکه دقیقا چند سال و چه مدت زمان دیگر قرار است در این دنیا به سر ببرند

است . بسیار خوب ، وقتی که ما نمی دانیم دقیقا" چه مدت زمان دیگری در قید حیات هستیم ، آیا سزاوار و عاقلانه است که در مورد اتفاقاتی که فقط در ذهن

و تصور خود ، خیال می کنیم ممکن است اتفاق بی افتد ، نگران باشیم و لحظه هایمان را به زهر ، آغشته نمائیم؟

مگر شما تلاش نمی کنید؟ مگر صبح از خواب بیدار نمی شوید و مشغول انجام کارهای روزمره  خود نمی شوید؟ 

مگر شما تلاش متعارف خودتان را در زندگی انجام نمی دهید؟ مگر به فکر آینده خود نیستید؟

قطعا هستید. به طور یقین در مورد آینده و کارهایی که قرار است انجام بدهید فکر می کنید و برنامه ریزی دارید. هدف دارید. آرزوهایی در سر دارید.

خوب همین کافی است . کائنات از شما همین را می خواهد. کائنات عالم ، از شما نگرانی نمی خواهد . استرس نمی خواهد. 

نگرانی و استرس شما هیچ کمکی به بهبود کیفیت اتفاقات آینده شما نمی کند که هیچ ، بلکه باعث میشود آنها خراب و ناکارآمد از آب در بیایند.

گذشته متعلق به شما نیست. سعی کنید این را باور کنید. شما هیچ دسترسی به گذشته خود ندارید. چون نمی توانید هیچ تغییری در آن صورت بدهید.

اما آینده متعلق به شماست  و در دستان شماست. زیرا ، شما هم اکنون برنامه ریزی می کنید و برای هدف ها و آرزوهایتان  نقشه می کشید . 

شما از امکانات و موقعیت فعلی خودتان ، استفاده می کنید و ساختمان هدف و آرزوهایتان در آینده را  بنا می نهید . 

همین لحظه ای که درحال مطالعه ی این نوشته ها هستید ، دقیقا" همین لحظه متعلق به شماست. به اتفاقات گذشته فکر نکنید.ممکن است در گذشته 

شما حوادث و اتفاقات غیر قشنگی را تجربه کرده باشید. یاد آوری آنها باعث میشود که لحظه ی حال حاضرتان ، با احساس منفی آلوده بشود. در گفتار قبل که 

با عنوان " توقف ممنوع ! عبور کنید ، به زبانی ساده اشاره شد که وقتی در مورد گذشته فکر می کنید ، مانند این است که با دستان آلوده به رنگ مشکی ،

درحال جابجایی و حمل چند سطل حاوی رنگ سفید باشید ، این احساس منفی که از فکرکردن به گذشته به شما دست می دهد ، باعث میشود که کیفیت

آرزوها و خواسته های شما تارو سیاه بشود. احساس نا امیدی به شما دست میدهد و تمام هدف ها و آرزوهایتان ، به یکباره در هم می ریزد.


احساس آرام

 

یکی از زیباترین خصوصیات کودکان ، فراموش کردن است . آنها براحتی می گذرند . آنها زود فراموش می کنند . 

در این گفتارکوتاه ، قصد داریم اشاره ای به این خصوصیت زیبا و مثبت کودکان نموده و آنرا به گونه ای در زندگی خودمان ، یعنی ما آدم بزرگ ها ، تعمیم دهیم.

بصورت مختصر ، توقف کردن روی موضوعات و مسائل پیش آمده ، دیقیقا" به معنای آن است که ما همچنان درحال تجربه ی آن اتفاق یا  مسئله هستیم.

کودکان سریع از آن موضوعی که موجب دلخوری آنها شده ، سریع عبور می کنند و به دنبال بازی و سرگرمی دیگری هستند.

آنها توقف نمی کنند. و با این کار ، در واقع از آن چالش عبور می نمایند و دیگر آن چالش و موضوع در زندگی آنها  وجود ندارد.آنها دیگر آنرا احساس نمی کنند.

.اما ما بزرگترها ، خواسته یا ناخواسته ، تجربیات تلخ و یا موضوعات ناهنجار را با خود حمل می کنیم. هر لحظه به یاد داریم. در ذهن خود نگهداری می کنیم.

هر لحظه و هر زمانی که فرصتی پیش می اید در مورد آن فکر می کنیم و مجددا" آنرا از اول باز کرده و مو به مو ، بررسی و اظهار نظر می کنیم.

وقتی ما موضوعی را به یاد نگه میداریم در واقع با خود آنرا حمل می کنیم . این به آن معنی است که ما همچنان در حال تکرار لحظه به لحظه ی آن اتفاق هستیم.

آن اتفاق ناگوار ، دیگر از زندگی ما بیرون نمی رود. ما با آن زندگی می کنیم.به نوعی آن اتفاق تمام اتفاقات خوب یا بد آینده زندگی ما میشود.

مثل این است که ما با دستان آلوده به رنگ مشکی ، شروع به برداشتن و حمل چند عدد سطل رنگ سفید می کنیم . تا زمانی که دستان ما از آن رنگ مشکی

، پاک نشده باشد ، به هر سطلی که دست بزنیم ، لکه ای از آن رنگ و نشانه ای از آن بر آن سطل های تمیز و سفید باقی خواهیم گذاشت.

تا زمانی که ما دستان خود را تمیز نکنیم ، همچنان باید شاهد کثیف و لکه دار شدن ، سطل و رنگ های سفید بعدی باشیم.

اتفاقات ناخوشایند ! هم چنین هستند. تصمیم بگیرید که همان لحظه فراموشش کنید. اشراف لحظه به لحظه به افکارتان داشته باشید.

بلافاصله با خودتان سخن بگویید: این موضوع ارزش ندارد که من سطل های سفید رنگی آینده را سیاه و لکه دار کنم.

همانجا آن سطل مشکی را زمین بگذارید. شما کارتان با آن سطل همانجا تمام شده است. دستهایتان را تمیز کنید و دوباره شروع به برداشتن سطل های 

سفید و رنگارنگ نمایید.

اینگونه از حمل و استفاده از رنگ های جدید لذت خواهید برد.

ممکن است هنوز بابت موضوعی عصبانی باشید . ازدست کسی دلخور باشید. گاهی آنچنان دلخور می شوید که دلتان نمی آید آن موضوع را فراموش کنید.

اما یک لحظه با خود بگویید: این شخص ! نظر شخصی خودش را ابراز کرد. اما من خودم میدانم که چه هستم و چگونه هستم. بگذار با نظرش راحت باشد.

و به این ترتیب به خاطر خودتان از آن موضوع عبور کنید و با آرامش و احساس آرام ، ادامه بدهید مسیر سبز زندگی اتان را.


احساس آرام

 

ضرب المثل  قدیمی ؛ زبان سرخ سر سبز را دهد بر باد ؛ را حتما بارها و بارها شنیده اید.

این ضرب المثل قدیمی به زیبایی هرچه تمام  ،به تاثیر سخنان و  گفتار ما در زندگی و در نهایت در سرنوشت ما اشاره میکند.

سخنان و گفتار ما به نوعی دارای انرژی هستند. انرژی خاصی که طبق تعریف فیزیک ، از بین نمی رود بلکه از شکلی به شکل دیگر تبدیل می شود.

انرژی گفتاری ما که شامل کلماتی به ظاهر ساده هستند ،  تبدیل به معادل خود  ، اما در شکل و حالتی دیگر می شوند.

کسانی که عادت دارند مدام از کلمات و واژه های زیبا و مثبت و امید بخش استفاده کنند ، بصورت مستمر درحال تولید و ارسال  پیام های مثبت به ضمیرناخودآگاه خود  هستند.

ضمیرناخودآگاه  پیام های دریافتی  از طریق ضمیرخودآگاه و ارتعاشات فکری را بلافاصله  به کائنات  ارسال نمی کند ، بلکه ابتدا یک کپی از آن برای خود نگهداری کرده و سپس نسخه اصلی را  به کائنات  عالم اسال می کند. کائنات بدون واسطه ، پیام های ارسال شده همراه با احساس ! را دریافت و به معادل فیزیکی آن تبدیل و در سر راه آن شخص قرار می دهد.

این فرایند بسیار دقیق و پیچیده ،  با شکل گرفتن کیفیت اتفاقات زندگی هر شخصی در آینده  ، صورت واقعی به خودش می  گیرد.

بعضا"  آدمهایی را دیده اید که دائما"  از اتفاقات ناگوار و بد شانسی شکایت میکنند و می نالند. همیشه ناراحت هستند که چرا این همه حوادث ناگوار را تجربه می کنند و به زمین و زمان نفرین می فرستند.

اما واقعیت این است که آنها خودشان آن اتفاقات را برای خودشان سفارش  می دهند. با بکار بردن سخنان منفی و مایوس کننده  ، فرمان بوجود آمدن  پیشامدهای  ناگوار را به کائنات می دهند.

سخنان ما بصورت مستقیم وارد ضمیرناخودآگاه میشود. و از آنجا به شکل احساس ؛ به کائنات انتقال پیدا میکند.این یک قانون کاملا" هوشمند است.

در زمان های قدیم " سکوت " را به طلا تشبیه میکردند و سخن گفتن را به مفرغ ! تفاوت ارزش طلا و مفرغ هم کاملا مشخص است. 

معنی این ضرب المثل این است که وقتی کسی سکوت اختیار می کند و جمله ای به زبان نمی آورد در واقع حداقل ،  پیغامی منفی ،  به ضمیرناخودآگاه خود ارسال نمی کند. 

اما اگر شروع به سخن گفتن کند و مراقب آنچه به زبان می آورد نباشد قطعا" تاوان سنگینی ،  بابت آن سخنان و گفتارش خواهد داد.

اگر بخواهیم بصورت ساده سرنوشت را تعریف کنیم باید بگوییم که سرنوشت تشکیل شده است از اتفاقات لحظه به لحظه ای که در آینده ما شاهد آنها خواهیم بود.

این اتفاقات میتوانند خوب یا  بد  باشند  و خوب و  بد بودن آنها  بستگی به  این دارد  که  هم  اکنون ما چگونه از زبان خود استفاده میکنیم.

اگر میتوانید سخنان  مثبت و امید بخش و خوشحال کننده به زبان بیاورید که هیچ  ،  اگر نمیتوانید لطفا"  سکوت اختیار کنید . چون ضمیرناخودآگاه هر لحظه  آماده است تا سخنان ما را به شکل احساس

به کائنات ارسال کند و کائنات بدون هیچ گونه ملاحظه ای ُ اتفاقاتی را برای ما در آینده  رقم  می زند  که معادل  سخنان گفته شده توسط ماست.

برای اینکه راه حلی ساده هم برای این موضوع ارائه شده باشد باید بگوییم که : 

سعی کنید قبل از اینکه مطلبی یا حرفی را به زبان بیاورید چند لحظه درمورد آن فکرکنید و با سرعت پیامدهای آنرا بررسی کنید.اگر فکر میکنید که ممکن است با گفتن آن سخنان  ،  کسی را خواهید رنجاند یا

باعث اختلاف بین دو نفر میشوید یا اینکه باعث میشوید احساس  دیگران و خودتان خراب بشود  از به زبان آوردن آن خودداری کنید.

قبل از بیان هر حرفی  با خود بگویید آیا لزومی دارد که من این جملات را بیان کنم؟

آیا ضرورتی در ایجاد این بحث وجود دارد؟ 

بعداز مدتی تمرین خواهید توانست بر سخنان و گفتار خود مدیریت داشته باشید و فقط زمانی لب به سخن بگشایید که بتوانید حرفهایی زیبا و امید بخش بیان کنید.

در گفتار آینده ، اشاره ای به موضوع " چرا شما نباید بی مورد نگران آینده باشید " نگارش میشود.


احساس آرام

 

چگونه یک روز خوب و مورد دلخواهمان را تجربه  کنیم؟

 

ابتدا یک دفترچه یاداشت و یک خودکار مشکی و یک خودکار آبی ، تهیه کنید.

هر روز صبح بعد از بیدار شدن ازخواب و انجام کارهای معمول خود ، قبل از شروع به کار روزانه ی خود ، دفترچه و یکی از خودکارها ( مثلا خودکار مشکی ) را 

بردارید و متنی را که در ادامه نوشته میشود را با دقت و تمرکز روی کاغذ بیاورید .

روز دوم از خودکار آبی استفاده کنید و روز سوم دوباره از خودکار مشکی . دلیل این کار را در آخر همین مطلب ارائه خواهیم نمود.

 

به عنوان مثال :

 

     .


احساس آرام

خوشبختی چیست و خوش بخت چه کسی است ؟

   خوشبختی ، یک احساس است . احساس آرام و مثبت که آدم از داشتن آن لذت می برد و شاد است .

هرکسی که بتواند ، لحظه های زندگی خود را ، با وجود هر آنچه که هم اکنون در اختیار دارد و هر کجا که هست ،  به  شکلی شاد و با رضایت ، سپری نماید ، این شخص خوشبخت

است.

   متاسفانه ما آدمها خوشبختی را گره زده ایم . 

خوشبختی خود را ، به پول ، ثروت ، خانه ، اتومبیل ، مقام و رتبه ، غرور ، زیبایی ظاهری ، تناسب اندام دلخواه ، طلا و جواهرات ، لباس های شیک و خاص ! 

مورد توجه بودن ، و صدها مورد دیگر که خودتان بهتر از من میدانید و هم اکنون از خیلی از آنها از ذهن شما عبور میکند ، گره زده ایم.

احساس آرام و مثبت و شاد بودن و لذت بردن از زندگی را ، به تمام آن مواردی که در بالا اشاره شد گره زده ایم و اجازه نمی دهیم که این خوشبختی ، در هر

کجا و هر زمان ، کنارمان باشد. ما مدت هاست که با خوشبختی قهر کرده ایم.

  باور کنید اصلا منظورم این نیست که پول و ثروت و اتومبیل و مقام و این چیزها خوب نیست و ما نباید در پی آنها باشیم. اتفاقا" تمام آنها خوب هم هستند

و ما باید بصورت هدفمند ، همواره در راه رسیدن به بهترین ها تلاش کنیم ، اما موضوع نگران کننده این است که وقتی ما ،  در شرایط کنونی ، موارد اشاره 

شده در بالا را نداریم ، فکر می کنیم که دیگر دنیا به آخر رسیده و ما بدبخت ترین آدم روی زمین هستیم. این احساس منفی و بدبخت بودن ، بخاطر این است 

که آدمها معمولا" خود را با کسانی که در اطرافشان هستند مقایسه می کنند. 

ما گاهی ، زحمت و تلاش و برنامه ریزی افرادی که هم اکنون از موقعیت و امکانات عالی برخوردار هستند ، که در جهت رسیدن به این موارد ، از گذشته ی دور

شروع کرده اند تا به اینجا رسیده اند را فراموش می کنیم. ما آدمها گاهی فقط ظاهر بین می شویم. دیگران هرچه که دارند ، نتیجه ی تلاش و برنامه ریزی و 

پشتکاری بوده که از گذشته به خرج داده اند تا به الان رسیده اند. 

شما ، همین الان ، بصورت خصوصی و در درون خود ، نگاهی گذرا به گذشته ی خود بی اندازید. به پنج یا ده سال قبل برگردید. با وجدان خودتان خلوت کنید 

و ببینید که در گذشته چقدر برای رسیدن به خواسته ها و آرزوهایتان ، و تمامی آنچه که هم اکنون در اختیار دیگران است و برای شما یک رویا، محسوب میشود

 ، تلاش کرده اید؟

ضرب المثل قدیمی ، نابرده رنج ، گنج میسر نمی شود ، مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد ، همین جا مصداق عینی پیدا میکند.

خیلی ساده ، بجای اینکه به داشته های دیگران نگاه کنیم و دائما" افسرده بشویم ، باید روی کارهایی که انجام می دهیم تمرکز کنیم.

نگاه کائنات به ما آدمها ، نگاه متفاوت و خاصی است. کائنات فقط و فقط با احساس ما آدمها ارتباط برقرار می کند. کائنات توجهی به این موضوع ندارد که شما

هم اکنون در کجا و چگونه کار میکنید. چقدر حقوق و دریافتی دارید. کجا زندگی میکنید. چقدر ثروت و دارایی دارید. با چه افرادی در ارتباط هستید. 

کائنات فقط با احساس شما کار دارد. اگر شما درهر شرایط و هرکجا که باشید ، احساس آرام و مثبت و خوبی داشته باشید بصورتی که شما درحال حاضر 

احساس رضایت و خرسندی کنید ، یقین بدانید که ارتباط با کائنات را به بهترین شکل ممکن به انجام رسانیده اید.

.


احساس آرام

آیا میدانیدکه شما در مغز خودتان ، بزرگترین کارخانه تولید فکر و احساس را دارید؟

شما در هر لحظه ، با یادآوری موضوعی در ذهن خود و تجزیه و تحلیل آن ،  و یا دیدن و شنیدن و حرف زدن در مورد موضوعی خاص ، در واقع درحال تولید فکرو احساس و ارسال آن به کائنات عالم هستی می باشید.

ما آدمها بدون اینکه خودمان متوجه باشیم در هر لحظه درحال تولید فکر  و احساس هستیم. افکار  واحساساتی که به کائنات ارسال می کنیم در اصل ، کیفیت اتفاقات زندگی را در آینده برای ما رقم می زنند.

بعضی ها همیشه اتفاقات ناگوار و ناخوشایندی را در طول روز و شب  تجربه میکنند. همیشه درحال ناله و شکایت هستنید. مثل اینکه تمام مسائل دنیا ، آفریده شده اند تا او را اذیت و آزار نمایند.

در مقابل ، کسانی هم هستند که هر روز و شبشان از روز و شب قبل بهتر و قشنگ تر تکرار میشود. گویا آنها همیشه شانس دارند و اتفاقات خوب را یکی پس از دیگری تجربه میکنند.

اتفاقات خوب و بد ،  در زندگی ما آدمها منتظر سفارش ما هستند. اتفاقات خوب و بد  زندگی هرکسی ، منتظر دعوت آن شخص است.

این اتفاقات خوب و یا بد ، بدون دعوت ، هرگز وارد حریم خصوصی کسی نمیشوند. آنها خیلی مودب بوده  و بدون دعوت ما ، حضور پیدا نمیکنند.

اما این اتفاقات ، چگونه از طرف ما دعوت میشوند؟

.


احساس آرام

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

خدمات شرکتی آب و هوا و مسائل محیطی بهترین مودم های ADSL و VDSL فلزیاب | طلایاب | معدن یاب | دفینه | زیرخاکی | آثار باستانی نیم پز بهترین ها اینجا همه چی هست watchtube دیجی کالا